پاینده ایران
افزایش مشارکت؟!
پورمحمدی نامزد اصولگرا میگوید «خودم را تا اینجا موفق میدانم.»! ولی بلافاصله میافزاید «بخش زیادی از جامعه هنوز حس انتخاباتی نگرفته و من رسالت اولم را برای مشارکت گذاشتم.»!
مانند دیگران برنامهای برای اداره کشور ندارد و معلوم هم نیست با وجود اینکه جامعه پس از این همه جاروجنحال کاندیداها هنوز حس انتخاباتی ندارد ایشان چگونه به این نتیجه رسیدهاند که تا اینجا خود را موفق میداند؟!
فعلا رسالت همه نامزدها افزایش مشارکت در انتخابات هست و بالاخره یکی منصوب میشود تا معلوم شود که هر رای، رای به جمهوری اسلامی است.
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
افزایش مشارکت؟!
پورمحمدی نامزد اصولگرا میگوید «خودم را تا اینجا موفق میدانم.»! ولی بلافاصله میافزاید «بخش زیادی از جامعه هنوز حس انتخاباتی نگرفته و من رسالت اولم را برای مشارکت گذاشتم.»!
مانند دیگران برنامهای برای اداره کشور ندارد و معلوم هم نیست با وجود اینکه جامعه پس از این همه جاروجنحال کاندیداها هنوز حس انتخاباتی ندارد ایشان چگونه به این نتیجه رسیدهاند که تا اینجا خود را موفق میداند؟!
فعلا رسالت همه نامزدها افزایش مشارکت در انتخابات هست و بالاخره یکی منصوب میشود تا معلوم شود که هر رای، رای به جمهوری اسلامی است.
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
برای سلامت خود اپلیکیشن دانلود کنید!
معاون دفتر فناوری اطلاعات سازمان غذا و دارو میگوید ««بسیاری» از اقلام خوراکی، آرایشی و بهداشتی موجود در بازار وارداتی و تقلبی هستند، تشخیص اصالت و سالم بودن آنها کار مشکلی است.»!
و برای این تشخیص، به «کاربران» توصیه نصب یک اپلیکیشن خاص را کرده است!
در شرایطی که واردات هرگونه مواد خوراکی و بهداشتی و آرایشی ممنوع است ایشان میگوید «بسیاری» از این اقلام وارد شده و ضمنا تقلبی هستند!
وظیفه وزارت بهداشت به تبلیغ اپلیکیشن ها فروکاسته است و خود دولت وظیفهای نه برای جلوگیری از قاچاق و نه کنترل مفاسد ندارد و این کار «مشکل» است!
نامزدهای انتخاباتی میگویند قرار است همین برنامهها را ادامه دهند!
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
برای سلامت خود اپلیکیشن دانلود کنید!
معاون دفتر فناوری اطلاعات سازمان غذا و دارو میگوید ««بسیاری» از اقلام خوراکی، آرایشی و بهداشتی موجود در بازار وارداتی و تقلبی هستند، تشخیص اصالت و سالم بودن آنها کار مشکلی است.»!
و برای این تشخیص، به «کاربران» توصیه نصب یک اپلیکیشن خاص را کرده است!
در شرایطی که واردات هرگونه مواد خوراکی و بهداشتی و آرایشی ممنوع است ایشان میگوید «بسیاری» از این اقلام وارد شده و ضمنا تقلبی هستند!
وظیفه وزارت بهداشت به تبلیغ اپلیکیشن ها فروکاسته است و خود دولت وظیفهای نه برای جلوگیری از قاچاق و نه کنترل مفاسد ندارد و این کار «مشکل» است!
نامزدهای انتخاباتی میگویند قرار است همین برنامهها را ادامه دهند!
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
نامزد مردهشویی!
پورمحمدی میگوید «حتی اگر مردهشور شوم حتما مردهشور خوبی خواهم شد چون به کارم بها میدهم.»
گویا مایوس شده است!
شاید هم یاد سال ۶۷ افتاده است که کشته ها را نشست.
این است آرمانهای کاندیدایی که میخواهد با هر پست و سمتی راه موجود را ادامه دهد.
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
نامزد مردهشویی!
پورمحمدی میگوید «حتی اگر مردهشور شوم حتما مردهشور خوبی خواهم شد چون به کارم بها میدهم.»
گویا مایوس شده است!
شاید هم یاد سال ۶۷ افتاده است که کشته ها را نشست.
این است آرمانهای کاندیدایی که میخواهد با هر پست و سمتی راه موجود را ادامه دهد.
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
ایران زیبای ما.
بندر بستانو در ۲۵ کیلومتری بندرعباس، نرسیده به بندر خمیر درمسیر جادهی ساحلی بندرلنگه.
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
ایران زیبای ما.
بندر بستانو در ۲۵ کیلومتری بندرعباس، نرسیده به بندر خمیر درمسیر جادهی ساحلی بندرلنگه.
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
پاینده ایران
ویدئوی سخنان صریح پروانه فروهر در بیان شرایط سیاسی که منجر به ۲ خرداد ۱۳۷۶ و انتخاب خاتمی شد.
روان داریوش وپروانه فروهرشاد.
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
ویدئوی سخنان صریح پروانه فروهر در بیان شرایط سیاسی که منجر به ۲ خرداد ۱۳۷۶ و انتخاب خاتمی شد.
روان داریوش وپروانه فروهرشاد.
۳ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
کنش راستین
«خطر نه بیکنشی، که فعالنمایی است؛ یعنی اصرار به فعالیت و مشارکت. مردم همواره مداخله میکنند و تلاش دارند کاری بکنند. کاری که واقعا سخت است، گام به عقب نهادن و پس نشستن است. قدرتمندان معمولا حتی مداخله انتقادی را به سکوت ترجیح میدهند و تلاش می کنند ما را درگیر دیالوگ کنند تا مطمئن شوند بیکنشی یا انفعال نامیمونمان شکسته شده است. در مقابل این وضعیت
درون انفعالی، نخستین قدم انتقادی راستین، پس نشستن و رویگردانی از مشارکت است. این گام آغازین راه را برای کنش راستین میگشاید کنشی که به شکلی موثر، مختصات همه چیز را تغییر میدهد».
(اسلاوی ژیژیک)
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
کنش راستین
«خطر نه بیکنشی، که فعالنمایی است؛ یعنی اصرار به فعالیت و مشارکت. مردم همواره مداخله میکنند و تلاش دارند کاری بکنند. کاری که واقعا سخت است، گام به عقب نهادن و پس نشستن است. قدرتمندان معمولا حتی مداخله انتقادی را به سکوت ترجیح میدهند و تلاش می کنند ما را درگیر دیالوگ کنند تا مطمئن شوند بیکنشی یا انفعال نامیمونمان شکسته شده است. در مقابل این وضعیت
درون انفعالی، نخستین قدم انتقادی راستین، پس نشستن و رویگردانی از مشارکت است. این گام آغازین راه را برای کنش راستین میگشاید کنشی که به شکلی موثر، مختصات همه چیز را تغییر میدهد».
(اسلاوی ژیژیک)
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
برابری حقوق زنان و مردان
«فردای بهتر را در جمهوری اسلامی فراموش کنید، که تنها در باغ سبز نشان دادن است برای انتخابات و کشانیدن مردم پای صندوقهاست. حکومتی که بر مبنای اصول دین استوار باشد هرگز دمکراسی و برابری حقوق زنان و مردان را برنمیتابد؛ در چنین حکومتی زنان پیوسته مجبورند که باید دارای سرپرست باشند. بدون اجازه شوهر حق داشتن گذرنامه و یا مسافرت حتی در داخل را هم ندارند، در گرفتن طلاق دچار مشکلند و از همه تحقیرآمیز تر وجود چند همسری برای مردان در قانون حمایت خانواده و فحشای متکی به دین با نام عامیانه صیغه یا از نگاه حقوقی عقد تمتع است که دست مردان را برای زنبارگی باز می گذارد.»
(از کانال تلگرامی نوشتههای گیتی پورفاضل)
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
برابری حقوق زنان و مردان
«فردای بهتر را در جمهوری اسلامی فراموش کنید، که تنها در باغ سبز نشان دادن است برای انتخابات و کشانیدن مردم پای صندوقهاست. حکومتی که بر مبنای اصول دین استوار باشد هرگز دمکراسی و برابری حقوق زنان و مردان را برنمیتابد؛ در چنین حکومتی زنان پیوسته مجبورند که باید دارای سرپرست باشند. بدون اجازه شوهر حق داشتن گذرنامه و یا مسافرت حتی در داخل را هم ندارند، در گرفتن طلاق دچار مشکلند و از همه تحقیرآمیز تر وجود چند همسری برای مردان در قانون حمایت خانواده و فحشای متکی به دین با نام عامیانه صیغه یا از نگاه حقوقی عقد تمتع است که دست مردان را برای زنبارگی باز می گذارد.»
(از کانال تلگرامی نوشتههای گیتی پورفاضل)
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
گفتاردرمانی!
حسن خمینی در دیدار با پزشکیان، کاندیدای اصولگرا/ اصلاحطلب گفت: «هیچ چیز مثل یک انتخابات پرشور با حضور مردم نمیتواند مشکلات را حل کند. حضور شما یک نشاطی را در طیفهایی که در انتخابات قبلی به نوعی مایوس بودند ایجاد کرده است.»
حالا این پردهنشینان چگونه فهمیدهاند که نشاط به جای یاس فراهم شده است روشن نیست، شاید کت درآوردن به هنگام سخنرانی را نوعی نشاط میدانند!
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
گفتاردرمانی!
حسن خمینی در دیدار با پزشکیان، کاندیدای اصولگرا/ اصلاحطلب گفت: «هیچ چیز مثل یک انتخابات پرشور با حضور مردم نمیتواند مشکلات را حل کند. حضور شما یک نشاطی را در طیفهایی که در انتخابات قبلی به نوعی مایوس بودند ایجاد کرده است.»
حالا این پردهنشینان چگونه فهمیدهاند که نشاط به جای یاس فراهم شده است روشن نیست، شاید کت درآوردن به هنگام سخنرانی را نوعی نشاط میدانند!
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
انحطاط فرهنگ سیاسی
«از منظر تحولات فرهنگ سیاسی، گرایش به نامزد اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری پیشرو افولی کامل و انحطاطی سخت است.
۱-نامزد مذکور قهرمان و آزادیخواه و حتی دانشمند یا صاحبنظر نیست. از تبعید یا زندان نامزد نشده است. بخشی از قدرت سیاسی را دارد و یکی از هزاران آدم بیسوادی است که بعد از انقلاب برکشیده شدند.
۲-عدهای سعی میکنند از نامزد اصلاحات قهرمان ملی بسازند. این افراد در بازی قدرت صادق نیستند و هر کسی را که منافعشان اقتضا کند برمیکشند یا نابود می کنند. بخشی از این افراد آخرین نخست وزیر را قربانی حقوق و مزایای دوره روحانی کردند، به همین راحتی. انگار که او هرگز نبوده است. به درستی میتوان این افراد را «کاسبان تحول» نامید. کسب و کارشان را در نمایشی از تحول پیگیری میکنند. برای این افراد مساله فقط حضور در قدرت است و لاغیر.
۳-حمایت از نامزد اصلاحات نشان میدهد جنبش تحولخواهی (به هر عنوان و مرام) اصیل نیست. جنبش تحولخواهی طفیلی قدرت است و این بزرگترین تناقض آن است. تمام نیروی این جنبش در حمایت از فردی برانگیخته میشود که از صافیهای صلاحیت گذشته است. حتی تلاشی جدی برای تایید صلاحیت هم نکردهاند و تا لحظه آخر نمیدانستند نام چه کسی مطرح خواهد شد. جنبش سیاسی بودن فقط سهمخواهی ذلتبار یا فرصتطلبانه از قدرت نیست. جنبش تحولخواهی امروز نه نظریهای دارد، نه برنامهای و نه افراد معتبر و متکی به خود که جنبش را به نتیجه برساند.
۴-اقبال به نامزد اصلاحات ادامه کنش های ضد مشروطه و ضد غرب و ضد آزادی است، نه ادامهی مشروطه و تحولات اندیشه آزادی. بیان غیر مودبانه و عوامانه و لباس چروکیده و نامناسب، عدم آشنایی با فرهنگ و اندیشه و دنیای جدید، کتاب خوان نبودن، و افکار عقبمانده قبیلهای که دقیقا ایرانستیزانه است. تبار او را به مخالفان مشروطه و آل احمد و انقلابیون افراطی میرساند نه به تحول خواهان متجدد و نوآیین. هر جنبش اصیل تحولخواهی در ایران باید مبتنی بر فرهنگ ایرانشهری و اجزا و عناصر آن همانند خرد و زیباییشناسی باشد. نامزد مذکور در این معیارها با احمدی نژاد مو نمیزند. کسی که در لباس و بیان زیباییشناس نیست مملکت را هم پریشان و عوامانه اداره خواهد کرد.»
(از کانال ملیگرایی ایرانی/ شاهنامهپژوهی)
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
انحطاط فرهنگ سیاسی
«از منظر تحولات فرهنگ سیاسی، گرایش به نامزد اصلاحات در انتخابات ریاست جمهوری پیشرو افولی کامل و انحطاطی سخت است.
۱-نامزد مذکور قهرمان و آزادیخواه و حتی دانشمند یا صاحبنظر نیست. از تبعید یا زندان نامزد نشده است. بخشی از قدرت سیاسی را دارد و یکی از هزاران آدم بیسوادی است که بعد از انقلاب برکشیده شدند.
۲-عدهای سعی میکنند از نامزد اصلاحات قهرمان ملی بسازند. این افراد در بازی قدرت صادق نیستند و هر کسی را که منافعشان اقتضا کند برمیکشند یا نابود می کنند. بخشی از این افراد آخرین نخست وزیر را قربانی حقوق و مزایای دوره روحانی کردند، به همین راحتی. انگار که او هرگز نبوده است. به درستی میتوان این افراد را «کاسبان تحول» نامید. کسب و کارشان را در نمایشی از تحول پیگیری میکنند. برای این افراد مساله فقط حضور در قدرت است و لاغیر.
۳-حمایت از نامزد اصلاحات نشان میدهد جنبش تحولخواهی (به هر عنوان و مرام) اصیل نیست. جنبش تحولخواهی طفیلی قدرت است و این بزرگترین تناقض آن است. تمام نیروی این جنبش در حمایت از فردی برانگیخته میشود که از صافیهای صلاحیت گذشته است. حتی تلاشی جدی برای تایید صلاحیت هم نکردهاند و تا لحظه آخر نمیدانستند نام چه کسی مطرح خواهد شد. جنبش سیاسی بودن فقط سهمخواهی ذلتبار یا فرصتطلبانه از قدرت نیست. جنبش تحولخواهی امروز نه نظریهای دارد، نه برنامهای و نه افراد معتبر و متکی به خود که جنبش را به نتیجه برساند.
۴-اقبال به نامزد اصلاحات ادامه کنش های ضد مشروطه و ضد غرب و ضد آزادی است، نه ادامهی مشروطه و تحولات اندیشه آزادی. بیان غیر مودبانه و عوامانه و لباس چروکیده و نامناسب، عدم آشنایی با فرهنگ و اندیشه و دنیای جدید، کتاب خوان نبودن، و افکار عقبمانده قبیلهای که دقیقا ایرانستیزانه است. تبار او را به مخالفان مشروطه و آل احمد و انقلابیون افراطی میرساند نه به تحول خواهان متجدد و نوآیین. هر جنبش اصیل تحولخواهی در ایران باید مبتنی بر فرهنگ ایرانشهری و اجزا و عناصر آن همانند خرد و زیباییشناسی باشد. نامزد مذکور در این معیارها با احمدی نژاد مو نمیزند. کسی که در لباس و بیان زیباییشناس نیست مملکت را هم پریشان و عوامانه اداره خواهد کرد.»
(از کانال ملیگرایی ایرانی/ شاهنامهپژوهی)
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
امر سیاسی، ذیلِ امرِ ملی
«هر شهروندی در کنشگری سیاسی خود، حتماً مطلوب و هدفی دارد.
ولی از سویی سیاست، عرصۀ ممکنات است و باید از هر امکانی، "بهترین" استفاده را کرد و با واقعبینی و عملگرایی و به دور از شعار و توهم، چشم به "هدفِ مطلوب" دوخت و گامی به سوی آن برداشت و در پیگیری هدف، عملگرا و واقعبین بود. ولی هر امر و کنشِ سیاسی، ذیلِ "امرِ ملی" تعریف میشود و نه فراتر از آن!
ما ظرفی داریم به نام ایران:
کشورِ ایران و ملتِ یکپارچه و واحد ایران؛
کشور و ملتِ تاریخی ایران.
هر مظروفِ سیاسی، درونِ این ظرف، قابل تعریف و پیگیریست و هر شهروندِ ایرانی میتواند درونِ این ظرف، حامی حکومتِ مستقر باشد و یا منتقد یا مخالف آن؛ و این موافقت، نقد یا مخالفتِ خود را میتواند درونِ ظرف ایران و با حفظ و صیانت از تمامیّت ارضی، استقلال کشور، یکپارچگی و وحدت ملی و با صیانت از منافعِ کلان ملی و ارکان هویت ملی، ابراز و بطور مدنی پیگیری نماید.
به عنوان شهروند ایرانی، هر کُنش سیاسی (در موافقت، در نقد یا مخالفت با حکومت مستقر) داریم، حتماً باید به امرِ ملی و صیانت از کشور و ملت واحد ایران توجه کنیم.
هر کُنش سیاسی که در تقابل با ظرفِ ایران باشد، با تودهنی قاطع و محکمِ ملت واحد ایران، مواجه خواهد شد و تودهنیخورها، رسوایانِ همیشگی تاریخ ایران خواهند شد.
پاینده ایران
پاینده ملت ایران» @IranDel_Channel
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
امر سیاسی، ذیلِ امرِ ملی
«هر شهروندی در کنشگری سیاسی خود، حتماً مطلوب و هدفی دارد.
ولی از سویی سیاست، عرصۀ ممکنات است و باید از هر امکانی، "بهترین" استفاده را کرد و با واقعبینی و عملگرایی و به دور از شعار و توهم، چشم به "هدفِ مطلوب" دوخت و گامی به سوی آن برداشت و در پیگیری هدف، عملگرا و واقعبین بود. ولی هر امر و کنشِ سیاسی، ذیلِ "امرِ ملی" تعریف میشود و نه فراتر از آن!
ما ظرفی داریم به نام ایران:
کشورِ ایران و ملتِ یکپارچه و واحد ایران؛
کشور و ملتِ تاریخی ایران.
هر مظروفِ سیاسی، درونِ این ظرف، قابل تعریف و پیگیریست و هر شهروندِ ایرانی میتواند درونِ این ظرف، حامی حکومتِ مستقر باشد و یا منتقد یا مخالف آن؛ و این موافقت، نقد یا مخالفتِ خود را میتواند درونِ ظرف ایران و با حفظ و صیانت از تمامیّت ارضی، استقلال کشور، یکپارچگی و وحدت ملی و با صیانت از منافعِ کلان ملی و ارکان هویت ملی، ابراز و بطور مدنی پیگیری نماید.
به عنوان شهروند ایرانی، هر کُنش سیاسی (در موافقت، در نقد یا مخالفت با حکومت مستقر) داریم، حتماً باید به امرِ ملی و صیانت از کشور و ملت واحد ایران توجه کنیم.
هر کُنش سیاسی که در تقابل با ظرفِ ایران باشد، با تودهنی قاطع و محکمِ ملت واحد ایران، مواجه خواهد شد و تودهنیخورها، رسوایانِ همیشگی تاریخ ایران خواهند شد.
پاینده ایران
پاینده ملت ایران» @IranDel_Channel
۵ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
چرا پزشکیان تایید صلاحیت شد؟
«یکی از بزرگترین معماهای انتخابات این دوره، چرایی تایید صلاحیت مسعود پزشکیان است؛ کاندیدایی که نه فقط در انتخابات دور پیش رد شده بود، بلکه در انتخابات اخیر مجلس هم در ابتدا رد و سپس با اشاره رهبری تایید صلاحیت شد.
نخستین تحلیلی که در اینباره به ذهن میرسد این است که او فقط برای افزایش مشارکت در انتخابات تایید شده است. براساس این تحلیل، اگر پزشکیان برخلاف تصور اولیه، بتواند رای مردم را بهدست آورد و پیروز شود، ناشی از خطای محاسبه تاییدکنندگان اوست.
اما تحلیل دومی هم هست که دور از ذهنتر است: اینکه پزشکیان با آگاهی کامل تایید شده و نه فقط احتمال پیروزیاش را در نظر گرفتهاند، بلکه با چینشی هوشیارانه و حذف بقیه کاندیداهای اصلاح طلب و اعتدالی (از جمله لاریجانی) در برابر تایید چند کاندیدای اصولگرا، حتی راه را برای این پیروزی هموار کردهاند.
دانستن جواب این معما هم فقط به درد رفع کنجکاوی نمیخورد.
احمد زیدآبادی بهدرستی گفته است که تا به پاسخ این سوال نرسیم، نمیتوانیم تصمیم به حمایت از او بگیریم؛ زیرا اگر او فقط برای گرم کردن تنور انتخابات (و بدون در نظر گرفتن احتمال پیروزی) تایید شده باشد، رای آوردن او به ضرر مردم خواهد بود؛ زیرا با وجود مخالفت ارکان اصلی قدرت، او نیز چون روحانی امکان کار مثبتی نخواهد داشت؛ ولی اگر تایید صلاحیت او آگاهانه و با توافق پیشینی نظام (نه فقط با حضور او در انتخابات بلکه با احتمال پیروزیاش) انجام شده باشد، در این صورت امکان دارد بتواند برای کشور مفید باشد (نقل به مضمون).
بهنظر من فرض اول منتفی است. راستش هسته مرکزی قدرت را هوشمندتر از آن میدانم که احتمال رایآوری پزشکیان را در نظر نگرفته باشد. هنوز خاطره موجآفرینی یکباره روحانی پس از حذف هاشمی رفسنجانی از یاد نرفته است؛ و تجربه چند انتخابات اخیر هم نشان داده است وقتی به طور جدی بنا بر رسیدن به هدفی دارند، چندان پابند لوازم آن (از جمله کاهش مشارکت مردم) نیستند. به بیان سادهتر، همان ارادهای که دور پیش با کنار زدن همه رقیبان، حتی لاریجانی، راه را برای ریاستجمهوری رئیسی هموار کرد، اینبار هم برای به قدرت رساندن گزینه موردنظر خود، نیازی به ریسک ورود یک نامحرم به این بازی نداشت.
اگر تا اینجا با من موافق بودهاید که تایید پزشکیان آگاهانه و با علم بر پیروزی او (و حتی شاید به قصد پیروزی او) بوده است، به پرسش اصلی میرسیم که «چرا» پزشکیان تایید صلاحیت شد؟
کسی بدون آگاهی بر آنچه پشت پردههای قدرت میگذرد، نمیتواند ادعا کند پاسخ را میداند؛ اما حدس که میشود زد! من برای پاسخ به این پرسش دو حدس یا تحلیل دارم: اولی همان است که بسیاری دیگر هم گفتهاند. احتمالا شرایط اقتصادی فعلی، احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، بداخلاقیهای سیاسی چین و روسیه و دلایل دیگر سیاسی-اقتصادی، هم در داخل و هم خارج از مرزهای ایران، رفع تحریمها به اولویت اول سیاست ایران تبدیل کرده است. برای رسیدن به این هدف، مسلما اجماعی از همه نیروهای سیاسی داخل حاکمیت به شمول اصلاحطلبان و اعتدالیون، موفقتر از اصولگرایان حاضر در صحنه عمل خواهد کرد.
پزشکیان ویژگیهایی دارد که برای ایفای این نقش بسیار مناسب بهنظر میرسد: تکنوکراتی با سابقه وزارت، عمیقا مذهبی، پاکدست و بدون سوابق منفی شخصی یا خانوادگی است؛ اصلاحطلب است بدون اینکه وابستگی تشکیلاتی به اصلاحطلبان داشته باشد؛ و مهمتر از همه، امتحان وفاداری به رهبری را بارها پس داده است.
اما دلیل دوم کمی دور از ذهنتر ولی به نظر شخصی من مقرون به واقعیت است. برای توضیح این دلیل، پرسش «چرا پزشکیان تایید صلاحیت شد» را به پرسش «چرا با تایید صلاحیت پزشکیان، راه بر ریاستجمهوری قالیباف بسته شد» تبدیل میکنم.
اگر پزشکیان همچون دوره پیش رد میشد و گزینهای مثل همتی بهعنوان نماینده فرضی اصلاحطلبان و اعتدالیون تایید میشد، آیا قالیباف بهآسانی به آرزوی چندین و چند سالهاش نمیرسید؟ چه شد که در دوره پیش راه بر رئیسی هموار شد و در این دوره بر قالیباف نه؟
سعی میکنم با احتیاط بنویسم؛ شما هم در حد همین حدس شاید بسیار پرت یک آدم دور از دالانهای سیاست ایران جدی بگیرید.
حدس میزنم برخلاف آنچه در ظاهر مینماید، گرایشی در هسته مرکزی قدرت در ایران هست که نمیخواهد قالیباف بیش از آنچه اکنون هست، قدرت بگیرد. این حدس من براساس دادههای عینی نیست (گفتم که به دادههای پشت پرده دسترسی ندارم)؛ اما خوانشی تطبیقی از تاریخ پیش و پس از اسلام ایران نشان میدهد سرداران «زیاده از حد قوی» بهویژه در مقاطع حساسی مثل جانشینی بسیار تاثیرگذار بودهاند.
(مسعود جوزی، پزشک و روزنامهنگار)
۶ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
چرا پزشکیان تایید صلاحیت شد؟
«یکی از بزرگترین معماهای انتخابات این دوره، چرایی تایید صلاحیت مسعود پزشکیان است؛ کاندیدایی که نه فقط در انتخابات دور پیش رد شده بود، بلکه در انتخابات اخیر مجلس هم در ابتدا رد و سپس با اشاره رهبری تایید صلاحیت شد.
نخستین تحلیلی که در اینباره به ذهن میرسد این است که او فقط برای افزایش مشارکت در انتخابات تایید شده است. براساس این تحلیل، اگر پزشکیان برخلاف تصور اولیه، بتواند رای مردم را بهدست آورد و پیروز شود، ناشی از خطای محاسبه تاییدکنندگان اوست.
اما تحلیل دومی هم هست که دور از ذهنتر است: اینکه پزشکیان با آگاهی کامل تایید شده و نه فقط احتمال پیروزیاش را در نظر گرفتهاند، بلکه با چینشی هوشیارانه و حذف بقیه کاندیداهای اصلاح طلب و اعتدالی (از جمله لاریجانی) در برابر تایید چند کاندیدای اصولگرا، حتی راه را برای این پیروزی هموار کردهاند.
دانستن جواب این معما هم فقط به درد رفع کنجکاوی نمیخورد.
احمد زیدآبادی بهدرستی گفته است که تا به پاسخ این سوال نرسیم، نمیتوانیم تصمیم به حمایت از او بگیریم؛ زیرا اگر او فقط برای گرم کردن تنور انتخابات (و بدون در نظر گرفتن احتمال پیروزی) تایید شده باشد، رای آوردن او به ضرر مردم خواهد بود؛ زیرا با وجود مخالفت ارکان اصلی قدرت، او نیز چون روحانی امکان کار مثبتی نخواهد داشت؛ ولی اگر تایید صلاحیت او آگاهانه و با توافق پیشینی نظام (نه فقط با حضور او در انتخابات بلکه با احتمال پیروزیاش) انجام شده باشد، در این صورت امکان دارد بتواند برای کشور مفید باشد (نقل به مضمون).
بهنظر من فرض اول منتفی است. راستش هسته مرکزی قدرت را هوشمندتر از آن میدانم که احتمال رایآوری پزشکیان را در نظر نگرفته باشد. هنوز خاطره موجآفرینی یکباره روحانی پس از حذف هاشمی رفسنجانی از یاد نرفته است؛ و تجربه چند انتخابات اخیر هم نشان داده است وقتی به طور جدی بنا بر رسیدن به هدفی دارند، چندان پابند لوازم آن (از جمله کاهش مشارکت مردم) نیستند. به بیان سادهتر، همان ارادهای که دور پیش با کنار زدن همه رقیبان، حتی لاریجانی، راه را برای ریاستجمهوری رئیسی هموار کرد، اینبار هم برای به قدرت رساندن گزینه موردنظر خود، نیازی به ریسک ورود یک نامحرم به این بازی نداشت.
اگر تا اینجا با من موافق بودهاید که تایید پزشکیان آگاهانه و با علم بر پیروزی او (و حتی شاید به قصد پیروزی او) بوده است، به پرسش اصلی میرسیم که «چرا» پزشکیان تایید صلاحیت شد؟
کسی بدون آگاهی بر آنچه پشت پردههای قدرت میگذرد، نمیتواند ادعا کند پاسخ را میداند؛ اما حدس که میشود زد! من برای پاسخ به این پرسش دو حدس یا تحلیل دارم: اولی همان است که بسیاری دیگر هم گفتهاند. احتمالا شرایط اقتصادی فعلی، احتمال پیروزی ترامپ در انتخابات آمریکا، بداخلاقیهای سیاسی چین و روسیه و دلایل دیگر سیاسی-اقتصادی، هم در داخل و هم خارج از مرزهای ایران، رفع تحریمها به اولویت اول سیاست ایران تبدیل کرده است. برای رسیدن به این هدف، مسلما اجماعی از همه نیروهای سیاسی داخل حاکمیت به شمول اصلاحطلبان و اعتدالیون، موفقتر از اصولگرایان حاضر در صحنه عمل خواهد کرد.
پزشکیان ویژگیهایی دارد که برای ایفای این نقش بسیار مناسب بهنظر میرسد: تکنوکراتی با سابقه وزارت، عمیقا مذهبی، پاکدست و بدون سوابق منفی شخصی یا خانوادگی است؛ اصلاحطلب است بدون اینکه وابستگی تشکیلاتی به اصلاحطلبان داشته باشد؛ و مهمتر از همه، امتحان وفاداری به رهبری را بارها پس داده است.
اما دلیل دوم کمی دور از ذهنتر ولی به نظر شخصی من مقرون به واقعیت است. برای توضیح این دلیل، پرسش «چرا پزشکیان تایید صلاحیت شد» را به پرسش «چرا با تایید صلاحیت پزشکیان، راه بر ریاستجمهوری قالیباف بسته شد» تبدیل میکنم.
اگر پزشکیان همچون دوره پیش رد میشد و گزینهای مثل همتی بهعنوان نماینده فرضی اصلاحطلبان و اعتدالیون تایید میشد، آیا قالیباف بهآسانی به آرزوی چندین و چند سالهاش نمیرسید؟ چه شد که در دوره پیش راه بر رئیسی هموار شد و در این دوره بر قالیباف نه؟
سعی میکنم با احتیاط بنویسم؛ شما هم در حد همین حدس شاید بسیار پرت یک آدم دور از دالانهای سیاست ایران جدی بگیرید.
حدس میزنم برخلاف آنچه در ظاهر مینماید، گرایشی در هسته مرکزی قدرت در ایران هست که نمیخواهد قالیباف بیش از آنچه اکنون هست، قدرت بگیرد. این حدس من براساس دادههای عینی نیست (گفتم که به دادههای پشت پرده دسترسی ندارم)؛ اما خوانشی تطبیقی از تاریخ پیش و پس از اسلام ایران نشان میدهد سرداران «زیاده از حد قوی» بهویژه در مقاطع حساسی مثل جانشینی بسیار تاثیرگذار بودهاند.
(مسعود جوزی، پزشک و روزنامهنگار)
۶ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
چرا رای نمیدهم؟
(بخش ۱ از ۲)
۱ من، بزرگترین عامل رسیدن کشور و جامعه به وضعیت بحرانی فعلی را رویکرد بسیار کلانی میدانم که شخص رهبر نظام تدبیر کرده است. هرچند قانون اساسی فعلی هم باید تغییر کند، اما من این رویکرد را حتی از اصل قانون اساسی کشور هم قدرتمندتر و نقشآفرینتر میدانم. در سالهای گذشته، با وعدههایی همچون قانونگرایی، بازگشت به حاکمیت قانون و مردمسالاری، یا حتی برجام و حل مسائل بینالملل، امیدواریهایی برای توقف این رویکرد در چهارچوب خود حکومت پیدا شد که میشد نامش را اصلاحات گذاشت. اما بالاترین وعده و شعار این دور آقای پزشکیان «اجرای بیکم و کاست سیاستهای رهبری است». من نگران نیستم که ایشان خلف وعده کنند؛ کاملا برعکس! اتفاقا وحشت دارم که ایشان به بهترین وجه ممکن این وعده را عملی و سرعت سقوط و نابودی کشور را تسریع کنند!
۲- پرتکرارترین کلیدواژه در کلام نامزدهای حاضر، به ویژه مسعود پزشکیان تاکید بر «کار کارشناسی» است. این بزرگترین اسم رمز «سیاستزدایی» از بحرانهای کلان ماست. تمامی کارشناسان واقعی کشور، به ویژه در حوزههای اقتصادی و بینالمللی، همانها که اتفاقا اغلب سوابق اصلاحطلبی دارند معترفند که بحرانهای کشور ما تنها و تنها راهحل «سیاسی» دارد. پزشکیان، درست به مانند باقی نامزدهای موجود، با تقلیل مسالهی کلان سیاست به تکنسینگرایی، اصل وجود بحران را انکار کرده و آدرس غلط میدهد. من به این دروغپردازی بزرگ مهر تایید نمیزنم.
۳- در عرصهی روابط بینالملل، کشور ما در یکی از خطرناکترین وضعیتهای تاریخی خودش قرار گرفته و مواجههای تمام عیار با اسرائیل و تمامی همپیمانان قدرتمندش بسیار قریبالوقوع است. آنچه ما را در معرض این خطر بزرگ قرار داده همان رویکرد کلان حکومت، و تداوم نگرش نظامی در عرصهی بینالملل است. سخن گفتن از برجام و تقلیل مسالهی این بحران به ماجرای پروندهی هستهای یک آدرس غلط بزرگ است. اگر نیروهای نظامی تنشها در منطقه را متوقف نکنند، جنگ بسیار زودتر از آنکه تصورش را بکنید از راه میرسد. هیچ دولتی اختیار تغییر چنین رویکردی را ندارد و امثال محمدجواد ظریف تنها برای فریب افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر عوامل آشکار جنگ به صحنه احضار میشوند. حتی برای پرهیز از جنگ هم باید از این صحنهآرایی دروغین فاصله گرفت.
۴- تمامی تلاشهای تبلیغاتی اصلاحطلبان معطوف به این ادعاست که ما برای مشکلات کشور راهحلهای خوبی (مثل برجام) داشتیم اما کارشکنیهای جناح مقابل جلوی حصول نتیجه را گرفت. اینان اما پاسخ نمیدهند که امروز چه چیزی تغییر کرده است که میخواهند دوباره قبول مسوولیت کنند؟ اگر این فرض بیش از اندازه خوشبینانه را در نظر بگیریم که تصمیمات و رویکردهای آنها همگی درست بوده، باید جواب بدهند که با کدام نیرو، یا کدام تغییر در ساختار قدرت قرار است اینبار به نتیجهای متفاوت از شکست برجام، یا کشتار آبان برسند؟ این شیوه از بازگشت به عقب، انکار تمامی تجربههای تاریخی است که ملت ما با صرف هزینههای گزاف به دست آورده است. من با رای خودم این بازگشت به عقب را تایید نمیکنم.
۵- من به عنوان یک لیبرال، به آزادسازی قیمت سوخت و حذف مداخلات دولتی در اقتصاد باور عمیق دارم. اما گران کردن دستوری بنزین، در عین تداوم سیطرهی وحشتناک حکومت بر تمامی ارکان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را گامی در راستای «آزادسازی» یا اصلاح اقتصادی نمیدانم. این یک چپاولگری آشکار است. دست بردن در جیب مردم است از جانب حکومتی که خودش مسئول فقر و فلاکت عمومی است. من هشدار میدهم که جراحیهایی حتی بزرگتر از جراحی آبان ۹۸ در همین دولت آینده به اجرا درخواهد آمد و من به کسانی که آمدهاند تا صرفا مجریان حلقهبهگوش این جراحیهای خونین باشند رای نمیدهم و بار مسوولیت تکرار فجایع احتمالی را متوجه تمامی آمران، عاملان و حامیانشان میدانم.
(دنباله دارد)
۶ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
چرا رای نمیدهم؟
(بخش ۱ از ۲)
۱ من، بزرگترین عامل رسیدن کشور و جامعه به وضعیت بحرانی فعلی را رویکرد بسیار کلانی میدانم که شخص رهبر نظام تدبیر کرده است. هرچند قانون اساسی فعلی هم باید تغییر کند، اما من این رویکرد را حتی از اصل قانون اساسی کشور هم قدرتمندتر و نقشآفرینتر میدانم. در سالهای گذشته، با وعدههایی همچون قانونگرایی، بازگشت به حاکمیت قانون و مردمسالاری، یا حتی برجام و حل مسائل بینالملل، امیدواریهایی برای توقف این رویکرد در چهارچوب خود حکومت پیدا شد که میشد نامش را اصلاحات گذاشت. اما بالاترین وعده و شعار این دور آقای پزشکیان «اجرای بیکم و کاست سیاستهای رهبری است». من نگران نیستم که ایشان خلف وعده کنند؛ کاملا برعکس! اتفاقا وحشت دارم که ایشان به بهترین وجه ممکن این وعده را عملی و سرعت سقوط و نابودی کشور را تسریع کنند!
۲- پرتکرارترین کلیدواژه در کلام نامزدهای حاضر، به ویژه مسعود پزشکیان تاکید بر «کار کارشناسی» است. این بزرگترین اسم رمز «سیاستزدایی» از بحرانهای کلان ماست. تمامی کارشناسان واقعی کشور، به ویژه در حوزههای اقتصادی و بینالمللی، همانها که اتفاقا اغلب سوابق اصلاحطلبی دارند معترفند که بحرانهای کشور ما تنها و تنها راهحل «سیاسی» دارد. پزشکیان، درست به مانند باقی نامزدهای موجود، با تقلیل مسالهی کلان سیاست به تکنسینگرایی، اصل وجود بحران را انکار کرده و آدرس غلط میدهد. من به این دروغپردازی بزرگ مهر تایید نمیزنم.
۳- در عرصهی روابط بینالملل، کشور ما در یکی از خطرناکترین وضعیتهای تاریخی خودش قرار گرفته و مواجههای تمام عیار با اسرائیل و تمامی همپیمانان قدرتمندش بسیار قریبالوقوع است. آنچه ما را در معرض این خطر بزرگ قرار داده همان رویکرد کلان حکومت، و تداوم نگرش نظامی در عرصهی بینالملل است. سخن گفتن از برجام و تقلیل مسالهی این بحران به ماجرای پروندهی هستهای یک آدرس غلط بزرگ است. اگر نیروهای نظامی تنشها در منطقه را متوقف نکنند، جنگ بسیار زودتر از آنکه تصورش را بکنید از راه میرسد. هیچ دولتی اختیار تغییر چنین رویکردی را ندارد و امثال محمدجواد ظریف تنها برای فریب افکار عمومی و سرپوش گذاشتن بر عوامل آشکار جنگ به صحنه احضار میشوند. حتی برای پرهیز از جنگ هم باید از این صحنهآرایی دروغین فاصله گرفت.
۴- تمامی تلاشهای تبلیغاتی اصلاحطلبان معطوف به این ادعاست که ما برای مشکلات کشور راهحلهای خوبی (مثل برجام) داشتیم اما کارشکنیهای جناح مقابل جلوی حصول نتیجه را گرفت. اینان اما پاسخ نمیدهند که امروز چه چیزی تغییر کرده است که میخواهند دوباره قبول مسوولیت کنند؟ اگر این فرض بیش از اندازه خوشبینانه را در نظر بگیریم که تصمیمات و رویکردهای آنها همگی درست بوده، باید جواب بدهند که با کدام نیرو، یا کدام تغییر در ساختار قدرت قرار است اینبار به نتیجهای متفاوت از شکست برجام، یا کشتار آبان برسند؟ این شیوه از بازگشت به عقب، انکار تمامی تجربههای تاریخی است که ملت ما با صرف هزینههای گزاف به دست آورده است. من با رای خودم این بازگشت به عقب را تایید نمیکنم.
۵- من به عنوان یک لیبرال، به آزادسازی قیمت سوخت و حذف مداخلات دولتی در اقتصاد باور عمیق دارم. اما گران کردن دستوری بنزین، در عین تداوم سیطرهی وحشتناک حکومت بر تمامی ارکان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی را گامی در راستای «آزادسازی» یا اصلاح اقتصادی نمیدانم. این یک چپاولگری آشکار است. دست بردن در جیب مردم است از جانب حکومتی که خودش مسئول فقر و فلاکت عمومی است. من هشدار میدهم که جراحیهایی حتی بزرگتر از جراحی آبان ۹۸ در همین دولت آینده به اجرا درخواهد آمد و من به کسانی که آمدهاند تا صرفا مجریان حلقهبهگوش این جراحیهای خونین باشند رای نمیدهم و بار مسوولیت تکرار فجایع احتمالی را متوجه تمامی آمران، عاملان و حامیانشان میدانم.
(دنباله دارد)
۶ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
چرا رای نمیدهم؟
(بخش ۲ از ۲)
۶- به باور من، تنها نیروی موثری که در تمامی دهههای اخیر توانسته اندک مقاومت معناداری در برابر سیاستهای کلان حکومتی از خود نشان دهد و روزنههایی از امکان زیست طبیعی برای شهروندان را باز کند، مقاومت جنبشهای خودجوش اجتماعی و سیاسی بوده که جرات داشتهاند به کلیت این وضعیت رو به زوال «نه» بگویند. بزرگترین ماموریت نیروهای حاضر در انتخابات از نگاه من، تنها و تنها به شکست کشاندن موج مقاومتهای اجتماعی از طریق بالا بردن مشارکت انتخاباتی است تا بتوانند بازگشت دوبارهی جامعه، از وضعیت مقاومت معنادار به سرسپردگی در مدلهای نمایشی را جشن بگیرند. بزرگترین پیروزی تمامی جناحهای حاضر تنها غلبه بر نفس باور عمومی به «امکان گذار» از این دور باطل است. من به ابزار خفه کردن جنبش مقاومت اجتماعی بدل نمیشوم.
۷- ادامهدار شدن چالشهای کلان، جامعهی ایرانی را فرسوده کرده و در معرض فروپاشی قرار داده است. جامعهی ما توان تحمل فقر و تورم و بیکاری بیشتر از این را ندارد. زنان ما بیش از این پذیرای سرکوب و تبعیض سیستماتیک حکومتی نیستند. آپارتاید مذهبی، بخش بزرگی از جامعهی ایرانی را «غیرخودی» و خفه کرده است. در چنین شرایطی، اگر ما هنوز توانستهایم اندک پیوندهای اجتماعی و ملی خود را حفظ کنیم، محصول نوعی «همدلی ملی» بوده است. یعنی در هرکجا و در هر موقعیتی که هستیم، دردهای همدیگر را درد خودمان دانستهایم و پیام حمایتمان را به هموطنان خودمان رساندهایم. اما پیام مشارکت در چنین انتخابات بیمعنایی برای اقشاری که بیشترین فشار را تحمل میکنند این است که ما علیرغم آگاهی به تمامی این شکافها، دیگر انگیزهای برای حل واقعی مساله نداریم. این یعنی گسست بیشتر اجتماعی. بیاعتمادی حتی نسبت به هموطنان. من چنین پیامی به هموطنان خودم ارسال نمیکنم. من با تحریم انتخابات به آنها اطمینان میدهم که هرچند حل تمامی این بحرانها در کوتاه مدت غیرممکن است، اما من دستکم ابزار به تعویق انداختن جراحیهای سخت نخواهم شد.
۸- در نهایت اینکه، هدف اصلی و چشمانداز من برای آیندهی این کشور، رسیدن به ملتی یکپارچه ذیل سایهی ایرانی دموکراتیک، سکولار و رو به توسعه و پیشرفت است. هرچند که دست یابی به چنین آیندهای نیازمند حرکتی گامبهگام و تلاش مداوم برای کاهش هزینههاست، اما هیچ اقدامی که ما را از اصل چشمانداز نهایی دور و منحرف کند نمیتواند بخشی از مسیر قلمداد شود.
بلوغی که جامعهی ایرانی در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» کسب کرده، ارزشمندترین سرمایهی ما برای امیدواری به این آینده است. ما نباید این سرمایهی ارزشمند را تحقیر کرده و با دست خود از بین ببریم. کسب این آگاهی و این توافق گسترده در میان لایههای گستردهی اجتماعی، باید به سنگ بنا و موضوع و محور تمامی مذاکرات سیاسی کشور بدل شود. در جامعهای که زنانش ضرورت آزادی خود را فهم کردهاند و برای کسب حقوق انسانیشان به پا خاستهاند، حمایت از چهرهها و جریاناتی که بهترینشان مدعی است «ما دختران را بد تربیت کردهایم» یک سقوط تاریخی است.
من با رای خودم بر این توهین آشکار به شعور، استقلال و بلوغ زنان کشورم مهر تایید نمیزنم. بلکه اتفاقا از فرصت صندوق رای استفاده میکنم و به درستی از همین دریچه «پیام آشکار خودم» را به تمامی تحقیرکنندگان جامعهی ایرانی ارسال میکنم:
رای ندادن من از سر ناامیدی و سرخوردگی و یاس نیست، کاملا برعکس. من به نام «زن، زندگی، آزادی» به شما و صندوقتان و نمایشها و دسیسهها و جدالهای حقیرانهتان «نه» میگویم، خودم را در مسیر حل واقعی بحرانهای کشور قرار میدهم و پیشاپیش نشان میدهم که در هیچ یک از بزنگاهها و بحرانهایی که حاکمیت سرکوبگر شما به دنبال خواهد داشت، در کنار شما نخواهم ایستاد..
(آرمان امیری)
۶ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
چرا رای نمیدهم؟
(بخش ۲ از ۲)
۶- به باور من، تنها نیروی موثری که در تمامی دهههای اخیر توانسته اندک مقاومت معناداری در برابر سیاستهای کلان حکومتی از خود نشان دهد و روزنههایی از امکان زیست طبیعی برای شهروندان را باز کند، مقاومت جنبشهای خودجوش اجتماعی و سیاسی بوده که جرات داشتهاند به کلیت این وضعیت رو به زوال «نه» بگویند. بزرگترین ماموریت نیروهای حاضر در انتخابات از نگاه من، تنها و تنها به شکست کشاندن موج مقاومتهای اجتماعی از طریق بالا بردن مشارکت انتخاباتی است تا بتوانند بازگشت دوبارهی جامعه، از وضعیت مقاومت معنادار به سرسپردگی در مدلهای نمایشی را جشن بگیرند. بزرگترین پیروزی تمامی جناحهای حاضر تنها غلبه بر نفس باور عمومی به «امکان گذار» از این دور باطل است. من به ابزار خفه کردن جنبش مقاومت اجتماعی بدل نمیشوم.
۷- ادامهدار شدن چالشهای کلان، جامعهی ایرانی را فرسوده کرده و در معرض فروپاشی قرار داده است. جامعهی ما توان تحمل فقر و تورم و بیکاری بیشتر از این را ندارد. زنان ما بیش از این پذیرای سرکوب و تبعیض سیستماتیک حکومتی نیستند. آپارتاید مذهبی، بخش بزرگی از جامعهی ایرانی را «غیرخودی» و خفه کرده است. در چنین شرایطی، اگر ما هنوز توانستهایم اندک پیوندهای اجتماعی و ملی خود را حفظ کنیم، محصول نوعی «همدلی ملی» بوده است. یعنی در هرکجا و در هر موقعیتی که هستیم، دردهای همدیگر را درد خودمان دانستهایم و پیام حمایتمان را به هموطنان خودمان رساندهایم. اما پیام مشارکت در چنین انتخابات بیمعنایی برای اقشاری که بیشترین فشار را تحمل میکنند این است که ما علیرغم آگاهی به تمامی این شکافها، دیگر انگیزهای برای حل واقعی مساله نداریم. این یعنی گسست بیشتر اجتماعی. بیاعتمادی حتی نسبت به هموطنان. من چنین پیامی به هموطنان خودم ارسال نمیکنم. من با تحریم انتخابات به آنها اطمینان میدهم که هرچند حل تمامی این بحرانها در کوتاه مدت غیرممکن است، اما من دستکم ابزار به تعویق انداختن جراحیهای سخت نخواهم شد.
۸- در نهایت اینکه، هدف اصلی و چشمانداز من برای آیندهی این کشور، رسیدن به ملتی یکپارچه ذیل سایهی ایرانی دموکراتیک، سکولار و رو به توسعه و پیشرفت است. هرچند که دست یابی به چنین آیندهای نیازمند حرکتی گامبهگام و تلاش مداوم برای کاهش هزینههاست، اما هیچ اقدامی که ما را از اصل چشمانداز نهایی دور و منحرف کند نمیتواند بخشی از مسیر قلمداد شود.
بلوغی که جامعهی ایرانی در جریان جنبش «زن، زندگی، آزادی» کسب کرده، ارزشمندترین سرمایهی ما برای امیدواری به این آینده است. ما نباید این سرمایهی ارزشمند را تحقیر کرده و با دست خود از بین ببریم. کسب این آگاهی و این توافق گسترده در میان لایههای گستردهی اجتماعی، باید به سنگ بنا و موضوع و محور تمامی مذاکرات سیاسی کشور بدل شود. در جامعهای که زنانش ضرورت آزادی خود را فهم کردهاند و برای کسب حقوق انسانیشان به پا خاستهاند، حمایت از چهرهها و جریاناتی که بهترینشان مدعی است «ما دختران را بد تربیت کردهایم» یک سقوط تاریخی است.
من با رای خودم بر این توهین آشکار به شعور، استقلال و بلوغ زنان کشورم مهر تایید نمیزنم. بلکه اتفاقا از فرصت صندوق رای استفاده میکنم و به درستی از همین دریچه «پیام آشکار خودم» را به تمامی تحقیرکنندگان جامعهی ایرانی ارسال میکنم:
رای ندادن من از سر ناامیدی و سرخوردگی و یاس نیست، کاملا برعکس. من به نام «زن، زندگی، آزادی» به شما و صندوقتان و نمایشها و دسیسهها و جدالهای حقیرانهتان «نه» میگویم، خودم را در مسیر حل واقعی بحرانهای کشور قرار میدهم و پیشاپیش نشان میدهم که در هیچ یک از بزنگاهها و بحرانهایی که حاکمیت سرکوبگر شما به دنبال خواهد داشت، در کنار شما نخواهم ایستاد..
(آرمان امیری)
۶ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
خلاصه دریافت من از تبلیغات انتخاباتی: درون ما تنها سرمایه ماست.
«اگر در وضعیتی که همه چیز را از دست رفته میبینید به امیدی در پی رای دادن هستید، در انتخابات شرکت کنید و رای بدهید، اما مبتنی بر تحلیل متن سخنان این کاندیداها و دیدن برنامههای تبلیغاتی متفاوت آنها میگویم: با شرکت در این انتخابات آخرین داشته خود یعنی "درون" خود و "روح زندگی" خود را نیز از دست میدهید و خود را به جای یک "زندگی" تبدیل به یک "عدد" می کنید. اگر بگویید پس چه کنیم پاسخ من این است که تنها داشته باقیمانده برای ما مردم ایران همین "درون" ماست که یا با "صبوری، انضباط شخصی و ظرفیتی بی پایان برای ملول شدن" از آن سیاستی تازه خواهیم ساخت یا همین سیاست را مجبور به "دیدن بدنمان"، "شنیدن سخنانمان" ، و "مشروعیت بخشیدن به روح زندگیمان" خواهیم ساخت.»
(از کانال تلگرامی رخداد تازه)
۷ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
خلاصه دریافت من از تبلیغات انتخاباتی: درون ما تنها سرمایه ماست.
«اگر در وضعیتی که همه چیز را از دست رفته میبینید به امیدی در پی رای دادن هستید، در انتخابات شرکت کنید و رای بدهید، اما مبتنی بر تحلیل متن سخنان این کاندیداها و دیدن برنامههای تبلیغاتی متفاوت آنها میگویم: با شرکت در این انتخابات آخرین داشته خود یعنی "درون" خود و "روح زندگی" خود را نیز از دست میدهید و خود را به جای یک "زندگی" تبدیل به یک "عدد" می کنید. اگر بگویید پس چه کنیم پاسخ من این است که تنها داشته باقیمانده برای ما مردم ایران همین "درون" ماست که یا با "صبوری، انضباط شخصی و ظرفیتی بی پایان برای ملول شدن" از آن سیاستی تازه خواهیم ساخت یا همین سیاست را مجبور به "دیدن بدنمان"، "شنیدن سخنانمان" ، و "مشروعیت بخشیدن به روح زندگیمان" خواهیم ساخت.»
(از کانال تلگرامی رخداد تازه)
۷ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
امید به دولت
«از نظر من انتخابات این دوره اصلاً حائز اهمیت نیست، مانند انتخابات ریاستجمهوری قبلی. در شرایطی که بحران مشروعیت حاکمیت، عیان و برملا شده و هم حاکمان و هم طیفهای مختلف مردم از کاهش چشمگیر سرمایۀ اجتماعی و مقبولیت جمهوری اسلامی آگاهاند، شرکت یا عدم شرکت، هر دو به تنهایی واکنشی، منفعلانه و بیثمرند.
مسئلۀ اصلی این است که چگونه میتوان از خودِ «امید به دولت» رها شد، چگونه میتوان از خودِ فرافکنی مسئولیت ناکارآمدی به این یا آن رئیسجمهور، از خود بازیِ رقتانگیز و تحقیرآمیز انتخاب بین بد و بدتر، از خود محدودیتها و قواعد بازیای خارج شد که زمینش را حاکمیتی ناکارآمد، ایدئولوژیک و غیردموکراتیک رقم زده است. چه رای بدهیم چه ندهیم، هیچ کار مهمی انجام ندادهایم و بازهم صرفا به یک عمل بیخاصیت امید بستهایم.
کار مهم یافتن راههای بدیل رهاییبخش برای مقابلۀ همزمان است با هرشکلی از استبداد، چه داخلی چه خارجی، مقابله با مکانیسمهای فریبکاری رسانهای، چه از سوی حکومت چه از سوی اپوزیسیون، با تحمیل ایدئولوژیک سبک زندگی، با مکانیسمهای ناعادلانه، چه دولتی چه خصوصی، چه شفاف چه غیرشفاف. مسئله تغییر زمین بازی است، نه درجا زدن یا پسرفت به تجربههای شکستخوردهی تکراری و جنگهای زرگری بین شرکت و تحریم، بین بد و بدتر، بین ترس و نفرت، بین انفعال و انفعال.
با این وصف، من شخصاً در این انتخابات رای نخواهم داد، نه چون عدم شرکت را مبارزه میدانم، بلکه چون هیچ اهمیتی برای انتخابِ یک تدارکاتچیِ بیاختیار، آن هم از بین این گزینههای گوش به فرمان، قائل نیستم و در عوض، خواهم کوشید تا در راستای تحقق آزادی و پرورش آگاهی، به وظیفۀ سیاسی و اخلاقیام، به عنوان شهروند، به عنوان انسان، بیرون از این مسیرهای بیخاصیتِ از پیش هدایتشده و اشغالشده، عمل کنم.»
(دکتر محمدمهدی اردبیلی)
۷ تیرماه ۱۴۰۳
@paniranist_party
امید به دولت
«از نظر من انتخابات این دوره اصلاً حائز اهمیت نیست، مانند انتخابات ریاستجمهوری قبلی. در شرایطی که بحران مشروعیت حاکمیت، عیان و برملا شده و هم حاکمان و هم طیفهای مختلف مردم از کاهش چشمگیر سرمایۀ اجتماعی و مقبولیت جمهوری اسلامی آگاهاند، شرکت یا عدم شرکت، هر دو به تنهایی واکنشی، منفعلانه و بیثمرند.
مسئلۀ اصلی این است که چگونه میتوان از خودِ «امید به دولت» رها شد، چگونه میتوان از خودِ فرافکنی مسئولیت ناکارآمدی به این یا آن رئیسجمهور، از خود بازیِ رقتانگیز و تحقیرآمیز انتخاب بین بد و بدتر، از خود محدودیتها و قواعد بازیای خارج شد که زمینش را حاکمیتی ناکارآمد، ایدئولوژیک و غیردموکراتیک رقم زده است. چه رای بدهیم چه ندهیم، هیچ کار مهمی انجام ندادهایم و بازهم صرفا به یک عمل بیخاصیت امید بستهایم.
کار مهم یافتن راههای بدیل رهاییبخش برای مقابلۀ همزمان است با هرشکلی از استبداد، چه داخلی چه خارجی، مقابله با مکانیسمهای فریبکاری رسانهای، چه از سوی حکومت چه از سوی اپوزیسیون، با تحمیل ایدئولوژیک سبک زندگی، با مکانیسمهای ناعادلانه، چه دولتی چه خصوصی، چه شفاف چه غیرشفاف. مسئله تغییر زمین بازی است، نه درجا زدن یا پسرفت به تجربههای شکستخوردهی تکراری و جنگهای زرگری بین شرکت و تحریم، بین بد و بدتر، بین ترس و نفرت، بین انفعال و انفعال.
با این وصف، من شخصاً در این انتخابات رای نخواهم داد، نه چون عدم شرکت را مبارزه میدانم، بلکه چون هیچ اهمیتی برای انتخابِ یک تدارکاتچیِ بیاختیار، آن هم از بین این گزینههای گوش به فرمان، قائل نیستم و در عوض، خواهم کوشید تا در راستای تحقق آزادی و پرورش آگاهی، به وظیفۀ سیاسی و اخلاقیام، به عنوان شهروند، به عنوان انسان، بیرون از این مسیرهای بیخاصیتِ از پیش هدایتشده و اشغالشده، عمل کنم.»
(دکتر محمدمهدی اردبیلی)
۷ تیرماه ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
سالگشت بمباران شیمیایی سردشت
در هفتم تیر ۱۳۶۶ دشمن بعثی زیر حمایت کشورهای بزرگ مبادرت به بمباران شیمیایی شهر سردشت کرد. در این حمله وحشیانه ۱۱۰ نفر از شهروندان کشته شدند و بیش از ۸ هزار نفر تحت تاثیر عوارض بمباران شیمیایی قرار گرفتند.
اصلی ترین حامی عراق در چنین یورش ضد بشری آمریکا بود که حتی با وتوی خود در سازمان ملل مانع از تصویب قطعنامه محکومیت عراق شد.
یاد شهدای سردشت و دیگر شهدای راه وطن گرامی باشد.
۷ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
سالگشت بمباران شیمیایی سردشت
در هفتم تیر ۱۳۶۶ دشمن بعثی زیر حمایت کشورهای بزرگ مبادرت به بمباران شیمیایی شهر سردشت کرد. در این حمله وحشیانه ۱۱۰ نفر از شهروندان کشته شدند و بیش از ۸ هزار نفر تحت تاثیر عوارض بمباران شیمیایی قرار گرفتند.
اصلی ترین حامی عراق در چنین یورش ضد بشری آمریکا بود که حتی با وتوی خود در سازمان ملل مانع از تصویب قطعنامه محکومیت عراق شد.
یاد شهدای سردشت و دیگر شهدای راه وطن گرامی باشد.
۷ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
اولکه در گویش آذربایجانی به چه معناست؟
ماه گذشته و قبل از اعلام رسمی نامزدهای ریاست جمهوری از سوی شورای نگهبان، فیلم مصاحبه ای با مسعود پزشکیان در شبکه های اجتماعی بازنشر شد که مربوط به گفتگوی او در ایام انتخابات ۱۴٠۲ بود.
در این گفتگو که به زبان آذربایجانی انجام شد بود، پزشکیان از کلمه «اولکه» به معنای کشور استفاده کرده و گفته بود هر یک از اقوام میتوانند کشورهای (اولکه) خود را داشته باشند.
پس از اعلام نام پزشکیان به عنوان نامزد قطعی، این فیلم یکبار دیگر پر بازدید شد و مورد توجه و تعجب کاربران قرار گرفت. در پی آن مباحثی پیرامون مقصود پزشکیان از مفهوم «اولکه» باز شد و گروهی از هواداران او در شبکه های اجتماعی مدعی شدند که اولکه اگرچه در ترکیه به معنای کشور به کار میرود اما در آذری به معنای منطقه یا ناحیه است! و در پایان نتیجه گرفتند که ترجمه مغرضانه و جهتداری در زیرنویس فیلم از کلمه اولکه صورت گرفته است.
بدتر از همه اینکه یوسف پزشکیان فرزند مسعود پزشکیان ضمن بازنشر ویدئو از حساب توئیتری سایت آذریها، مدعی ترجمه غلط کلمه اولکه به کشور شده و نوشته بود اولکه در آذربایجان ایران به معنای «سرزمین» است. البته مشخص نیست یک کلمه چگونه میتواند هم بار معنایی منطقه، ناحیه (بولگه) و هم سرزمین (یورد) هم کشور را یکجا داشته باشد.
به هر روی پسر پزشکیان به دلیل این ترجمه به زعم وی غلط، دیگران را مشمول انواع و اقسام اتهامات و فحاشی ها قرار داد.
اکنون برای اینکه مشخص شود، معنای درست کلمه اولکه چیست به لغت نامه دوجلدی آذربایجانی به فارسی از «بهزاد بهزادی» مراجعه میکنیم.
به این ترتیب میتوان چند نتیجه از سخنان یوسف پزشکیان گرفت اما برای پرهیز از جدال تنها به این نکته بسنده میکنیم که یک سیاستمدار باید کلماتی را بر زبان جاری میکند بشناسد و معانی آنها را بداند، حامیان و طرفداران نیز نباید بی دلیل یک اشتباه عمدی یا سهوی را توجیه کنند.»
(از کانال تلگرامی بادافره)
۷ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
اولکه در گویش آذربایجانی به چه معناست؟
ماه گذشته و قبل از اعلام رسمی نامزدهای ریاست جمهوری از سوی شورای نگهبان، فیلم مصاحبه ای با مسعود پزشکیان در شبکه های اجتماعی بازنشر شد که مربوط به گفتگوی او در ایام انتخابات ۱۴٠۲ بود.
در این گفتگو که به زبان آذربایجانی انجام شد بود، پزشکیان از کلمه «اولکه» به معنای کشور استفاده کرده و گفته بود هر یک از اقوام میتوانند کشورهای (اولکه) خود را داشته باشند.
پس از اعلام نام پزشکیان به عنوان نامزد قطعی، این فیلم یکبار دیگر پر بازدید شد و مورد توجه و تعجب کاربران قرار گرفت. در پی آن مباحثی پیرامون مقصود پزشکیان از مفهوم «اولکه» باز شد و گروهی از هواداران او در شبکه های اجتماعی مدعی شدند که اولکه اگرچه در ترکیه به معنای کشور به کار میرود اما در آذری به معنای منطقه یا ناحیه است! و در پایان نتیجه گرفتند که ترجمه مغرضانه و جهتداری در زیرنویس فیلم از کلمه اولکه صورت گرفته است.
بدتر از همه اینکه یوسف پزشکیان فرزند مسعود پزشکیان ضمن بازنشر ویدئو از حساب توئیتری سایت آذریها، مدعی ترجمه غلط کلمه اولکه به کشور شده و نوشته بود اولکه در آذربایجان ایران به معنای «سرزمین» است. البته مشخص نیست یک کلمه چگونه میتواند هم بار معنایی منطقه، ناحیه (بولگه) و هم سرزمین (یورد) هم کشور را یکجا داشته باشد.
به هر روی پسر پزشکیان به دلیل این ترجمه به زعم وی غلط، دیگران را مشمول انواع و اقسام اتهامات و فحاشی ها قرار داد.
اکنون برای اینکه مشخص شود، معنای درست کلمه اولکه چیست به لغت نامه دوجلدی آذربایجانی به فارسی از «بهزاد بهزادی» مراجعه میکنیم.
به این ترتیب میتوان چند نتیجه از سخنان یوسف پزشکیان گرفت اما برای پرهیز از جدال تنها به این نکته بسنده میکنیم که یک سیاستمدار باید کلماتی را بر زبان جاری میکند بشناسد و معانی آنها را بداند، حامیان و طرفداران نیز نباید بی دلیل یک اشتباه عمدی یا سهوی را توجیه کنند.»
(از کانال تلگرامی بادافره)
۷ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
کدام مهم است؟
زبانِ ملّیِ پارسی و وحدتِ ملّی و فرهنگِ ایرانشهری و تمامیّتِ ارضی و تمامیّتِ فرهنگی بسیار مهم تر از اصلاحاتِ موهوم و رفعِ تحریم و نرخِ ارز است. ایرانِ فقیر را می شود غنی کرد، ایرانِ پاره پاره را نمی توان دوباره متِّحد کرد. رای به پزشکیان رای به ایرانِِ پاره پاره. است.
(جواد رنجبر درخشیلر)
۷ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
کدام مهم است؟
زبانِ ملّیِ پارسی و وحدتِ ملّی و فرهنگِ ایرانشهری و تمامیّتِ ارضی و تمامیّتِ فرهنگی بسیار مهم تر از اصلاحاتِ موهوم و رفعِ تحریم و نرخِ ارز است. ایرانِ فقیر را می شود غنی کرد، ایرانِ پاره پاره را نمی توان دوباره متِّحد کرد. رای به پزشکیان رای به ایرانِِ پاره پاره. است.
(جواد رنجبر درخشیلر)
۷ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
پاینده ایران
ایران قوی و پانترکیسم
«پررنگ شدن تصنعی مباحث قومی در تبلیغات انتخاباتی،ثابت کرد فتنه ایجاد جهان تورانی براساس ایده پانتورانیسم انگلیسی با هدف تغییرات ژئوپلیتیکی برای ایجاد نظم آنگلوساکسونی در منطقه با محوریت لندن و تل آویو و پیمانکاری باکو و آنکارا بزرگترین فتنه ژئوپلیتیکی-شناختی علیه ایران قوی است.»
(از صفحه ایکس دکتر احمد کاظمی)
۸ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party
ایران قوی و پانترکیسم
«پررنگ شدن تصنعی مباحث قومی در تبلیغات انتخاباتی،ثابت کرد فتنه ایجاد جهان تورانی براساس ایده پانتورانیسم انگلیسی با هدف تغییرات ژئوپلیتیکی برای ایجاد نظم آنگلوساکسونی در منطقه با محوریت لندن و تل آویو و پیمانکاری باکو و آنکارا بزرگترین فتنه ژئوپلیتیکی-شناختی علیه ایران قوی است.»
(از صفحه ایکس دکتر احمد کاظمی)
۸ تیر ۱۴۰۳
@paniranist_party